چرا دین اسلام 74 فرقه شد هویت اسلام 553-541عمرابوبکر= 12 امام به ابجد هدف انبیاء 223-231 ابوبکر= 12
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است {عج} والله ندیدم حق را نپذیرند برادران اهل سنت شریف ترین مردم دنیا هستند و درجا کلام حق رامیپذیرند نام شیعه 12بار در قرآن آمده { وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} به ابجد وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی 110 + 135 فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169به ابجدبرترین دین 926-541عمر ابوبکر=385 با آل قرآن 385 فلسفه دین الله 385با قانون الهی دین الله 385یا الله وصی بحق محمد 385با آل قرآن385 شیعه 385راز اهل عالم 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دبن الله 385 به دین الهی الله محمد علی 385به اهله محمد فاطمه علی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 این عدد نورانی را جلوی آئینه بگیر ابجد 5 تن آل عباء میشود 583 = 385 شیعیان فرزندان اهل بیت میباشند وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: نام شیعه چندین بار در قرآن آمده شیعه یعنی چه385به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه یعنی اسلامه حق 245+140 با اسلامه= 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده پس همه فرقه های باطل را محکم به دیوار بزنیم هر چیزی در قرآن بود قبول ولی اگر نبود محکم به دیوار توالت تاریخ بکوبید محکم وهابی اول دوم عمری خیلی ..... شیعه دوازده امامی385 ابجد385بدین واقعی اسلام385اسلام پیامبر385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 به علم ابجد 385 بدین واقعی اسلام 385 شیعه385 یعنی حق اسلامه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام 385 بدین اسلام واقعی 385اسلام پیامبر385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 دوازده بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم نیامده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر= دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم شیعه میباشد 196 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 از پیامبر سئوال شد جانشینان شما چند نفرند فرمود 12 نفر پیامبران چند نفر بودند فرمود 124 هزار نفر و فرمود رسولان حق چند نفر بودند ایشان فرمود 313 نفر به ابجد رمز الله 313هر سال 313 روز با 52 جمعه 52+313= 365 روز سال رمز الله 313+72 یاران امام حسین72 +313 یاران امام زمان = 385 شیعه 385با آل قرآن385 شیعه 385 سلام به نام زیبایت یا قائم آل محمد من فقط دانم که مولایم توایی مولاء دیر نشده دیدار مجدد بنظر شما انگار یادت رفته ما را آقا ما شما را میخواهیم آقا هر وقت شما خواستی که نشد بگو ما بیائیم به دیدن شما وقتی روبروی شما قرار میگیرم تمام حاجاتم بر آورده میشود و دلم آرام میگیردشادی واقعی دیدار با شماست افتخار شیعه نام قائم است لطف مولایم بما هم دائم است مولاء منتظرم تا شکایت به مادرم زهرا نکرده ام بیا آقا جمالتو عشق است یا قائم آل محمدی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست سرور کائنات محمد استو جمال قائم آل محمد علیست جانشینه حق مولایم علی خیبر کنی بت شکنی یا قائم آل محمدی تو آقایی تو مولایی جمال محمدی کمال علی جمال خدا با رسول توایی جانه شیعه و جانه رسول مگر نام محمد هم علی نیست جانشینه حق پیغمبر علیست همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است یاقائم آل محمدی تو چقدر خوبو زیبایی روح علی جانه محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست بوود نام تو چون مولاء الهی بوود نام مولاء الهی عزیزه بتولو جانه مصطفایی مرتضایی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی فرق حیدر کعبه ومحراب چیست هر دو باشد یک نشان حق با علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی مگر نام محمدهم علی هم علی نیست آئینه روی محمد علیست نگینه روی مصطفی بوود علی مرتضی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمد علیست وصی بحق 110 محمد علیست بت شکن در کعبه بر دوش نبی ست بلغ العلی بکمالهی کشف الدجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه و الهی چه جمال با صفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدر علی صحر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتایو انما وارث گنجینه سرر قضاء قابل تشریف قوله لا فتا مولاء علیست شا هراره حق تو هستی در سلوک کائنات پرورده به دامن خود مصطفا عجب گلی گل کوثر گل حیدر یا قائم آل محمدی چه جمال با صفایی شه عالمی فدایی که به جای مصطفایی که تو بعداز خدایی شده نامت الهی تو جمال مصطفایی که علی مرتضایی شده بت شکن به کعبه که به دوش مصطفا یی که جمال مرتضایی شده نامت طلایی تو طلای ناب مایی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست مگر نام محمد هم علی نیست ائینه روی محمد علیست اگه کسی با هوش باشه که عمری نمیشه ولی مکه لیاقت فرزندان پیامبررا از دست داد همه به عراق و ایران آمدند شما اگر دینتان را از ایرانیها فرزندان پیامبر گرفته اید خوشا به حالتان قرآن 351 فارسی351 رسول خدا فرمود روزی یاران سلمان فارسی در عین دانایی و حقیقت شما را به اسلام دعوت و شمانمیپذیرید پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم کوثر باشد شیعیان فرزندفاطمه میباشند ما ایرانیان افتخارمان این است که نوهای رسول خدائیم یا از مادری یا پدری فرق نمیکند نسل ایران نسل فاطمه سلامه الله علیه میباشداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشنداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند دوست دارم دوباره بنویسم یک بارم برای مولایم مهدی مینویسم مولاء افتخار کن نوکرای خوبی داری اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند یک بار هم برای مادرم حضرت حواء و حضرت فاطمه سلام الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیک بار هم برای شهدای شیعه از حضرت آدم تا حضرت مهدی صلوات الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیگ بار هم برای سنیها که حق را بپذیرند خودشونو مثل عمر به خریت نزنند بخدا اگر حق را نپذیرید روز قیامت بیچاره اید من نوشتم و شما هم خواندید دیگر جای هیچ بهانه ای نیست اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند گمراه دین 310 عمر 310 310کفری 310 دلیل نفاقه جهل عرب 310اباجهل در دین 310منکر310نیرنگ310مار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310310نمرودی 310جاهل منافق310ابله منافقا310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 یا باء دین اسلام 310قاصبان بدین 310عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 فاسق دینه 310وهابی کودن دین اسلامی 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما310 خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 احمق ملحد 231 ابوبکر 231 رکب وبا 231ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231 یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن کفری عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 ابوبکر+310عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند 541 گرگ منافقینی 541
JSN-LGRP1-CHN 10.0.0.168 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
خرید عینک آفتابی اصل 1
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 =5 ضربدر4ضربدر2= 40 و آدرس alialiali.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 39
بازدید هفته : 113
بازدید ماه : 392
بازدید کل : 97049
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

به ابجد مقصر 430+541 عمر ابوبکر = 971 ظالم به دست می آید به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر 541 به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202تفرقه در ادیانه اسلامی 1202نگین ترین مردانه ملحد 1202ننگین ترین نامردان پلید 74 ابجد صغیر 74 به ابجد مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 به ابجد فتنه های دین 615-541=74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نادان یا ملحد دینه اسلامی 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 74منافق دین اسلام 467-541=74 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74به ابجد کفره 305-231 = 74فرقه در کفر میباشند 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته 74نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین منتقمون74 سه خلیفه =سه خلیفه تفرقه در دین نمودند آیه قرآن به ابجد صغیر و کبیر عمر و ابوبکر و عثمان این هم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 عمر 310+231 ابوبکر +661 عثمان = 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 از تورات و انجیل و اوستا هم خواستید میآورم خیلی پروئید و نامرد آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر باید از خجالت بمیرید جواب خدا را چه خواهید داد گمراه دین310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310ابله منافقا310جاهل منافق310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310عمر 310 ابله منافقا 310وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد 231عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند


خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال365 فیلسوف جهانم 365  به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال به ابجد اسلام 132+92 محمد +110 دین الهی +17 رکعت نماز +14 معصوم = 365 روز سال  شیعه یعنی ش شما ی یار ع علی  ه هستی نام شیعه 12بار در قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: شیعه یعنی در مدار حق و دین قلب شیدایی رسیده بر یقین شیعه یعنی شاه مردانست علی شیعه یعنی شیر همان خط علیست پیرو خاتم به مولایم علیست فرقه های گمراه و من در آوردی تو را خدا منو ببخشند من قصدبردن آبروی شما را نداشتم آخه یکی از علمای شمابه اینجانب توهین نمود که مگر شما قرآن را قبول داری منم مجبور شدم جواب دندان شکن و مذهب شکن به او بدهم که اگر مذهب شما حق است یک آیه و یکی از علمای شیعه هم مرا توبیخ نمود که چرا گمراهان دین را هدایت می کنی بگذار در جهل مرکب ابد و دهر بمانند چرا می خواهی اهل دوزخ را بهشتی کنی ول کن اینها که آدم نیستند اگر می خواستیم صد برابر بهتر از شما آنها را هدایت میکردیم معادله ای نشانم داد کمی مانده بود شاخ در بیاورم و قول دادم دیگه گمراهان را بحال خودشان رها کنم دیگه از دست من خیالتون راحت باشه برید دیگه من باهاتون کاری ندارم می خای بخا نمی خای نخاه

  

شیعه یعنی ش شما ی یار ع علی ه هستید

مذهب اسلام183یگانه مذهب الله 183+202 محمد علی=385 شیعه385شیعه385مذهب قائم آل محمد385شیعه علی110شیعه یعنی انتخاب اسلام واقعی110مذهب واقعی الله شیعه میباشد110یک مردمیخواهم با5کلمه جانشین پیامبرش را نام ببردبه علم ابجد ریاضی قرآن محمد 110علی110ولی دین 110دین الهی110یمین110عم110 حامیان110نگین110دین الهی110 نمک110نانجو110به نانو نمک مرتضی علی جانشین پیغمبرامام علی (ع) میباشد کننده دره خیبربت شکن در کعبه بردوش نبی کعبه را روشن نموده خاتم پای علی همیشه اهل خانه به مسائل آگاه تر میباشند تادشمنان بیرون خانه فقط یک جانشین میتواندجای پیامبر بخوابدو جانش را فدای پیامبرکنددرتمام جنگهاعلی فدایی پیامبربوده 110علی110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110شیعه یعنی انتخاب اسلام واقعی110مذهب واقعی الله شیعه میباشد110 هر عالمی توانست با 5 کلمه به علم ابجد سخن بگوید و حقانیت مذهبش را ثابت نماید و بگوید جانشین پیامبر حضرت محمد چه کسی میباشد این جانب مذهبش را می پذیرم 110امام جانشین اصلی  محمد ابن عبدالله110 علی 110 دین الهی110ولی دین110 امام جانشین محمد علی ابن ابی طالب110 بهترین رهبر واقعی شیعه110امام جانشین محمدعلی ابن ابی طالب110 مذهب شیعه ها جانشین محمدعلی110به ذات الله قرآن حق با شیعه میباشد110دین واقعی الله مذهب شیعه است 110شیعه یعنی انتخاب اسلام واقعی110شیعه یعنی ش شما ی یار ع علی ه هستید110 بهترین پیامبر و امام اسلام علی 110بهترین مذاهب دین الله شیعه است110شیعه یعنی اصل اسلام نبوت امامت 110 شیعه یعنی نبض دین اصل اسلام110شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110دین واقعی الله مذهب شیعه است 110کاملترین مذهب الله شیعه هست 110شیعه یعنی انتخاب اسلام واقعی110 علی110مذهب واقعی الله شیعه می باشد110شجره نبوت30+شجره امامت30=60+50عیسی محمد=110 امام علی ثمره 124هزارپیامبر است   انتخاب الله 1120-1202 سه خلیفه قاصب = 82 به ابجد صغیر و کبیر 82 امام 82 الم 82 امام 82 هم اکنون امام 82 مهدی 82 به ابجد صغیر وکبیر 82 میباشد این استبه ابجد امام 82 مهدی هم به ابجد صغیر و کبیر 82 مهدی82 طبیب جهان82امام واقعی جهان82+114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 و منجی تمام عالم میباشد82+114 سوره قرآن=196 دین اسلام 196کلید اسلام 196 اسلامه مهدی196امام کل دین 196 قلب دین 196ضرب 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا میشود 196 دین اسلام 196 یا اسلام ناب 196 یا وعده بحق196 مهدی بدین الله 196 امام بدین الهی 196 یا با امام حق 196 ندای اسلام 196 امام کل دین 196 دین یا علی هو196  به ابجد صغیر اشهد ان محمد رسوالله 66 الله 66 به ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132 اسلام132 +64 دین = 196دین اسلام 196کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم شیعه خانواده محترم رسول خدا(ص) را 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اصوله دین 196دین اسلام 196معجزه بدینه196به معجزه دین 196 منظور 14 معصوم جانشین واقعی محمدن 743-541=202 محمد92+110علی = 202   شه مردان 600 -541فتنه ها =59 مهدی شه مردان بعالم 743- 541=202 محمد علی 202مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابوصد حدیث آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است  بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  بدینه 202بدینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان202 اهل دین محمدی202 محمد علی 202مومن الله 202 محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 {جلوه الله بدیدگاه الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  بدینه 202بدینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 محمد علی 202مومن الله 202 یا اصول دین 202 کلید ها اسلام 202 کلید ها بدین الله 202 امام کل دینها 202 یا اصل دین ها 202 آقا جانم ها 202محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 وحی الهی بدین الله 202 محمد 92+110 دین الهی =202 محمد92+110 علی = 202 با صالح بدین 202 الله با مهدی 128 اهل محمد 128 رهبر ایران 669-541 عمر ابوبکرفتنه ها= 128 کلید دین 128 حسین 128+74 فرقه = 202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 عالمانی202 علی محمد 202 وحی الهی بدین الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 محمد علی 202مومن الله 202 یا اصول دین 202 کلید ها اسلام 202 کلید ها بدین الله 202 امام کل دینها 202 یا اصل دین ها 202 آقا جانم ها 202  بمحبوب بدین الله 202 محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 قرآن 351+202 محمد علی = 553-541 عمر ابوبکر = 12 امام  دین الهی 110{جلوه الله}110 علی وحی آمد در غدیر خم علی جانشین محمد علی مولاست است من کنتو مولاء فهذا علی مولاء هر که من مولای اویم این علی مولای اوست اهل دین انتخاب غدیره 1587 - 1202 سه خلیفه = 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های من درآوردی عمر یک بار هم در قرآن نیامده پس نامشان را به دیوار بکوبیم در قرآن نیامده است شما هم اسلام و دین اسلام و اسلامه حق را به علم ریاضی قرآن ابجد ثابت کنید مرد میدان می خواهم از فرقه های باطل یک مرد پیدا نشد دینش را به ریاضی قرآن بتواند ثابت کند

من لا اقل با اعتقاد کامل 165 لا اله الا الله 165هدفی الله 165 لا اله الا الله 165 به ابجد فرق مومن و کافر چیست مومن ابجد علی 110+26 راه حق =136 علی به ابجد کبیر و ابجد صغیر میشود 136 دید گاه الهی الله 136دین ها الله = 136 دیدگاه الهی الله بحکم الله136 مومن 136 کسی مومن است که نماز می خواند روزه می گیرد  مومن است 136مومن136 صوم 136مومن136 -301کافر= 165 مومن به حقیقت لا اله الاالله165 می گوید ایمان دارد ولی کافر معنای لا اله الا الله165 و مومن را بخوبی نمی دانددرک نمیکند عمر 310 کفری310 منکر310 گمراه دین310 جهل عرب310 اباجهل در دین 310 نیرنگ310 جاهل منافق310 ابله منافقا310 اگر میدانستند چه عذاب درد ناکی منتظر آنهاست حتما" ایمان میآوردند و شیعه می شدندابجد  شیعه385شیداء  385 شیعه لا اله الا الله 165+92 محمد +128 حسین = 385 شیعه علی شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه 385یعنی لا اله الا الله166+ حق 108+100 اهل دین  +11 امام شهید = 385شیعه385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد 385 از راست بخوان میشود 385 میشود 853 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند 583 قیام کنندگان بدین اسلام مهدی 583 عاشوراه 583 

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز = 351 قرآن 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال

 بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی 351 اهل دین محراب 351 یا امام مهربان 351 سالار جهان 351 یا امام کل امام دوازدهم جهان 351مهدی جان عالمی ها 351به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز= 351 قرآن 351 فارسی 351 قرآن 351 +14 معصوم = 365 روز سال337اهل دین اهل دین کامل الهی 337 محمد92+110 علی +135 فاطمه =337 +48 بماه =385شیعه چرابه امام علی قرآن ناطق میگویندعلی 110+110 دین الهی

 +131 دین الله131= 351 قرآن 351 حقا اسلام علی 351 قرآن 351 اهل دین محراب 351 اسلام واقعی بدین واقعی اسلام شما را به = بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی351+14 معصوم =365 روز سال دین بروز شیعه قرآن 351 آسید علی خامنه ای 892-541 فتنه ها =351 قرآن 351 پیروان قرآن نشان قرآنی دارند 351 قرآن 351 به ابجد پیرو قرآن 567-541 عمر ابوبکر=26 علی 26 راه حق26 امام دین 26 جان رسول 26 بیعت 26انتخاب درست 26غدیر 26راه اسلام 26جان رسول26بت شکنی 26بدوش نبی26 علی 26 راه حق26 یعنی عشق اسلام 26دوازده امام 12+14 معصوم = 26 علی26راه حق26 همسر کوثر قرآن علی شاه مردان علی شیر یزدان علی خیبر کنی بت شکنی دوش نبی زاده محراب شهید محراب علیست

نشان نبوت خاتم و جانشینان واقعی پیامبر خاتم در آخر الزمان  40 روح الله 40 سید علی40نمایندگان واقعی منجی عالم حضرت مهدی (عج) تعالی فرجه شریف که با ایشان در ارتباط میباشند 40

به ابجد رهبر ایران 669- 541 = 128 کلید دین 128 حسین 128 دین خدا 669-541 عمر ابوبکر= 128 حسین(ع)

دین خدا 669 - 541 عمر ابوبکر=128حسین(ع)        

الله 66+66 بدین= 132 اسلام -4 خلیفه=128 حسین(ع)    

الله 66+66بدین = 132 اسلام 132+12 امام  ساعت ماه سال  = 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 اسلام به ابجد صغیر و کبیر میشود 144                                  جانشین بپیامبر669-541فتنه ها=128حسین(ع)

 وصی پیامبر359-231 ابوبکر نفاق= 128حسین(ع)

128 خلیفه خدا 1330 -1202 عمر ابوبکر عثمان = 128 حسین 128 خلیفه واقعی الله  978-971 = 7 نام 12 امام در قرآن بدون تکرار 7 بار آمده ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده میباشد 7 دور دوره کعبه صفا و مروه 7 سنگ به سه شیطان در مکه می زنیم

 به ابجد توطعه شیطان 860-319 فلسفه دین = 231 ابوبکر رکب وبا یا آتش معرکه های شیطان 1433-1202 سه خلیفه = 231 نفاق 231 عصیان 231 ابوبکر 231 رکب وبا 231 توطعه شیطان بود  یا فریب کاران بدین اسلام 772-541فتنه ها =231 ابوبکر  با فریب کاران دین اسلامی 772-541= 231 ابوبکر به ابجد خائنان 772-541 عمر ابوبکر= 231 ابوبکر بزرگترین خائنان بوده است به ابجد      فریب کاران 563-541=22عمر22شیطان22ابابکر22 بدبختی22 دشمن اسلام 22 مقصر22 ملحد 22 لعنت 22 هذیان22عمر22 دیوانه تر از عمری در جهان وجود ندارد ببین اوضاع کشورهای عمری را عمر خود را تباه می کنند به ابجد فساد تباهی 563-541 عمر ابابکر= 22عمر ابابکر22 دشمن اسلام 22 مقصر22 بدبختی22 درآتشه 22دوزخه22

به ابجد فلسفه 255+110 دین الهی علی = 365 روز سال فلسفه دین 319 شهید 319 +46 لا اله الا الله  محمد20+26 علی  = 365 روز سال 6+5+3= 14 معصوم محمد 20+26 علی = 46 لا اله الا الله 46 = فروع دین 6+4=10ده انگشت داری به دست با دو شصت بر دهان دشمن مولاء نشست

بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی 351 اهل دین محراب 351 یا امام مهربان 351 سالار جهان 351 یا امام کل امام دوازدهم جهان 351مهدی جان عالمی ها 351به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز= 351 قرآن 351 فارسی 351 قرآن 351 +14 معصوم = 365 روز سال337اهل دین اهل دین کامل الهی 337 محمد92+110 علی +135 فاطمه =337 +48 بماه =385 شیعه

عالم محضر خداست یعنی چه 351عالم علی اهل دین351 اهل دین محراب 351 قرآن 351 فارسی351

 

واژه « اهل ‏سنّت و سنّی » در قرآن و سنّت

در قرآن و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، حتّی در کلمات اصحاب نیز یافت نمى‏ شود .ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ما مثل شما نامرد نیستیم و حق را می پذیریم

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: 

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110 دين الهي +17 ركعت نماز +14 معصوم = 365 روز سال

پیامبر فرمود علم ابجد را یاد بگیرد که همه آن شگفتیست وای بر عالمی که علم ابجد نداند      عمر فرمود اگر فريادگرى از آسمان فرياد زند: اى مردم همه شما بهشتى هستيد جز يك نفر، مى‌ترسم آن يك نفر من باشم، و اگر فرياد كننده‌اى فرياد زند و بگويد: همه شما جهنمى هستيد جز يك نفر، اميدوارم آن يك نفر من باشم. ان شاء الله که خودتی خودش می داند نامرد عالم بوده نامردان کل عالم فرزند عمر مى‌گويد: سر پدرم در وقت بيماري‌اش خنجر تپان لولو هذیان می گفت كه در همان بيمارى از دنيا رفت، روى زانويم بود، گفت: سرم را روى زمين بگذار، سپس گفت: واى بر من و بر مادرم، اگر خدا بر من رحم نكند. سندش کمی پائین تر میباشد( والشجرتها الملعونه 74 عمر22 +27 ابوبکر+25 عثمان =74تفرقه در دین اسلامه 74ناحق ها کافر دین اسلام 74بدعت کنندگان 651- 110دین الهی=541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541به ابجدصغیر22شیطان22 مقصر22هذیان22 دشمن اسلام 22عمر22نامردان 22دشمن اسلام 22ابابکر22 بدبختی22دشمن اسلام22نیرنگ22دروغ22کلک22کید22مکارا 22روباه22آلوده22ایدز22لواط 22بدیها22فاحشه22برهنه22خیانته 22شرمسارا22بدیها22مکارا 22بظلمت 22مجرمان 22 کباب زن22 به گربه22صفتت22شیطان22عمر22ابابکر22 دشمن اسلام 22بدشمن نادان 22 عمر 22 ابابکر22دشمن اسلام22 امام علی فرمود عمر و ابابکر تا سن 41 سالگی هنوز کافر بودند سوره نحل آیه 97 کعبه97 +13 رجب تولد مولاء در کعبه= 110علی 110دین الهی110 جلوه الله 110 به کعبه قسم راست میگویم این آیه هم 41 کلمه دارد فاذاقرات القرآن فاستعیذ بالله من الشیطان الرجیم چون به قرآن رجوع میکنی برای خواندن اول از شر شیطان به خدا پناه ببر22حرف 22 اعوذو بلله من الشیطان رجیم22 به ابجد شیطان 22 مقصر22عمر22 ابابکر22دشمن اسلام22بدبختی22دروغ22نیرنگ22کلک22کید22مکارا22روباه22حقه باز22آلوده22ملحد22لعنت22نابحقه22پررو22درآتشه22دوزخه22دشمن اسلام22منکر 22عمر22شیطان 22ابابکر22بدبختی22
سوره سجده آیه22 ان من المجرمین منتقمون74والشجرتها الملعونه74عمر22+27 ابوبکر+25عثمان=74تفرقه در دین اسلامه 74ناحق ها کافر دین اسلام 74 این سه تن باعث 74 فرقه در دین اسلام شدند و قصب خلافت الله را نمودند و حق فرزندان پیامبر و علی را قصب و یگانه دختر رسول الله را در 18سالگی به شهادت رساندند در کتب عمریه فرمود عمر برای گرفتن بیعت به زور درب خانه پیامبر و علی و فاطمه را به اتش کشید حضرت فاطمه پشت درب بود عمر با لگد به در کوبید و در به پهلوی حضرت فاطمه دختر پیامبر اصابت نموده و فرزند درون شکمش حضرت محسن نیز به شهادت رسید می گویند هر کسی در بهشت نام عمر لعنت الله علیه را ببرد او را به دوزخ می برند بزرگترین جرم در بهشت بردن نام 22شیطان 22ابابکر22 عمر22 دشمن اسلام 22بدبختی22 مقصر 22 میباشد هر کسی این نامها را به زبان بیاورد یکراست به دوزخ برده خواهدشد دوزخه پررو22شیطان22مقصر22دشمن اسلام 22عمر22ابابکر22درآتشه 22دوزخه 22 نابحقه22تنفر 22انزجار 22دشمن اسلام22عمر22  به ابجد توطعه شیطان 860-319 فلسفه دین = 231 ابوبکر رکب وبا  توطعه شیطان بود  یا فریب کاران بدین اسلام 772-541فتنه ها =231 ابوبکر  با فریب کاران دین اسلامی 772-541= 231 ابوبکر به ابجد خائنان 772-541 عمر ابوبکر= 231 ابوبکر بزرگترین خائنان بوده است به ابجد فریب کاران 563-541=22عمر22شیطان22ابابکر22 بدبختی22 دشمن اسلام 22 مقصر22 ملحد 22 لعنت 22 هذیان22عمر22 دیوانه تر از عمری در جهان وجود ندارد ببین اوضاع کشورهای عمری را عمر خود را تباه می کنند به ابجد فساد تباهی 563-541 عمر ابابکر= 22عمر ابابکر22 دشمن اسلام 22 مقصر22 بدبختی22 درآتشه 22دوزخه22

ابابكر22رکب وبا22شیطان22عمر22ابابکر22ابابکرازجايى مى‌گذشت، پرنده‌اى را ديد كه بر شاخه درختى نشسته است،گفت: خوشا به حالت، بر شاخه درخت مى‌نشيني، از ميوه درخت مى‌خوري، پرواز مى‌كنى و هيچ حساب و كتابى نداري، اى كاش من هم مثل تو بودم، خلاصه هر حیوانی میدید می گفت ای کاش مثل تو بودم بیشتر الاغ درووبرش بود عمر گفت به خدا سوگند، دوست داشتم خدا مرا بسان درختى بر كناره راه مى‌آفريد تا شترى از كنار من مى‌گذشت و مرا در دهانش مى‌گرفت وخردمیکردومى‌جويد و مى‌بلعيد سپس به صورت پشگل از شكمش خارج مى‌كرد؛ ولى انسان نبودم!!! . حیوان بودم بیشتر دوست داشتم حیوان باشم
عمر نيز گفته است: اى كاش قوچ خاندانم بودم تا در حد توانشان چاقم مى‌كردند و بعضى از بدنم را كباب و بعضى را خشك مى‌كردند و مى‌خوردند، سپس به صورت عذره دفع مى‌كردند خشک میریدند و لی انسان آفريده نمى‌شدم. حیوان پلید سگ صفت بودی قاصب دین الله که امت نادان را به گمراهی کشیدی

عمرگفت ای کاش من گوسفند بودم  یا مدفوع پشگل گوسفندریشه یونجه 7 متر در خاک فرو میرود یونجه تنها گیاه قاصبی میباشد پوست کلفت و در خاک 7 مترفرو میرود عدد ریاضی یونجه 74 ابجد 74 فرقه دین مسیح و دین اسلام است ابجد سه حیوان میباشد که دین اسلام را به انحراف کشیدند در مکه به سه شیطان هر کدام هفت سنگ میزنیم نماد سه خلیفه قاصب  سلمان فارسی میفرمود عمر هر وقت مرا میدید میگفت اگر ایران رفتی برایم یونجه بیاور حیوان صفت بود که نگو همیشه خود را 74 به الاغی پیری لگد زن74 خود رافرض می کرد  74(والشجرتها الملعونه )74 این آیه قرآن (ان من المجرمین منتقمون 74قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد ابجد صغیر عمر 22 ابوبکر27+25 عثمان = 74 (والشجرتها الملعونه )74مگر عزیزان اهل سنت نمی گویند که خداوند از همه صحابه راضی و خشنود است ،پس چرا جناب ابوبکر وعمر اینقدر ابراز پشیمانی دارند؟!!! میدانند بناحق قاصب خلافت الله و محمد و علی فاطمه کوثر قرآن کسانی که سوره قرآن بنامشان آمده موردستم واقع گشتند و شهید شدندبدست قاصبان دین الهی به ابجد ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان =74 ( والشجرتها الملعونه 74 عمر22 +27 ابوبکر+25 عثمان =74تفرقه در دین اسلامه74 قاصبانی بخلافت الله 1433 -1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر231 نفاق231راه دزدی231 عصیان 231 راه دزدی 231 دزدا فدک نگو نه 231

اهل بی مغز بدین 231ابوبکر231 لانه جاسوسیه 231 قاصب ابله 231 اهله مفسدی231محکومان بدین 231ادیانی جعلی باطل 231 دو رویه 231 یا ابوسفیانی 231 بقاصب اهل 231نفاق231 فاسق231 اهل بقاصب231یا اهل مفسد 231 اهل نامرد 231 محکومان بدین231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231 با جاهلا نادان ملحد 231به لعین دین 231 عصیان231فاسق231نفاق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 یا ابوسفیانی 231لانه جاسوسیه231راه دزدی 231 دزدا فدک نگو نه 231 ادیانی جعلی باطل 231 دورویه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر نابحق دینها 231 بااحمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 منافق 271 کوردلی 270=541 عمر ابوبکر541 منافق کوردلی 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541منافق کوردلی 541 اهله شر541 کافر پلید دین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 

ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت تمام 74ناحق هاکافر  دین اسلام74 ( والشجرتها الملعونه 74 عمر22 +27 ابوبکر+25 عثمان =74تفرقه در دین اسلامه 74ناحق ها کافر دین اسلام 74


اهل سنت ادعا مى‌كنند كه پيشى گيرندگان مهاجر و انصار، به طور قطع بهشتى هستند و خداوند براى هميشه از آن‌ها راضى است؛ اما با سيرى كوتاه در گذشته و زندگى برخى از اصحاب و شنيدن سخنان آنان،‌ در‌مى يابيم كه خود آنان از آيه مورد نظر، اين مطلب را استفاده نكرده‌ و به بهشتى بودن و رضايت خداوند از اعمال و كردارشان اطمينان نداشته‌اند.

به عنوان مثال: همانطور كه مستشكل گفته، خليفه اول و دوم به طور قطع جزء «السابقون الأولون» بوده‌اند؛ ولى در طول دوران زندگى مخصوصا در واپسين لحظات زندگيشان آرزوهايى كرده‌اند كه نشان مى‌دهد از آينده خويش نگران بوده‌اند و اطمينانى به بهشتى بودن خودشان نداشته‌اند.

محمد بن اسماعيل بخارى به نقل از عمر بن خطاب مى‌نويسد:

عَنِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ... قَالَ [عمر] وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ لِى طِلاَعَ الأَرْضِ ذَهَبًا لاَفْتَدَيْتُ بِهِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ قَبْلَ أَنْ أَرَاهُ.(البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 201، ح3692، كتاب فضائل الصحابة، ب 6، باب مَنَاقِبُ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.)

عمر گفت: اگر براى من زمين پر از طلا شود، پيش از ديدن عذاب الهى آن را براى نجات خويش خرج مى‌كردم. حرام لغمه خودش هم میداند اهل دوزخ است




ابن حجر عسقلانى در توضيح اين روايت مى‌نويسد:

وانما قال ذلك لغلبة الخوف الذي وقع له في ذلك الوقت من خشية التقصير فيما يجب عليه من حقوق الرعية أو من الفتنة بمدحهم.(العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 7، ص 43، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.)

اين سخن را عمر به خاطر كوتاهي‌ها در بر آوردن حقوق مردم و هنگامى كه ترس بر او غلبه كرده بود گفته است.






اگر واقعاً آن چه كه اهل سنت ادعا مى‌كنند صحت داشت، چه نيازى بود كه خليفه دوم ترس تمام وجودش را فرابگيرد و براى خلاصى از عذاب خداوند، فديه بدهد؟

جلال الدين سيوطى به نقل از عمر بن خطاب مى‌نويسد:

عن عمرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: لَوْ نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ دَاخِلُونَ الْجَنَّةَ كُلُّكُمْ أَجْمَعُونَ إِلاَّ رَجُلاً وَاحِدَاً لَخِفْتُ أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ، وَلَوْ نَادَى مُنَادٍ: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ دَاخِلُونَ النَّارَ إِلاَّ رَجُلاً وَاحِدَاً لَرَجَوْتُ أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ ) ( حل ).(السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 13، ص 318، ح 1240؛/الأصبهاني، أبو نعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، ج 1، ص 53، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ؛/إبن رجب الحنبلي (متوفاي795 هـ)، التخويف من النار والتعريف بحال دار البوار، ج 1، ص 15، ناشر: مكتبة دار البيان - دمشق، الطبعة: الأولى، 1399هـ؛/الهندي، علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين (متوفاي975هـ)، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج 12، ص 277، ح 35916، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.)

عمر گفت اگر فريادگرى ازآسمان فرياد زند: اى مردم همه شما بهشت هستيد جز يك نفر، مى‌ترسم آن يك نفر من باشم، و اگر فرياد كننده‌اى فرياد زند و بگويد: همه شما جهنمى هستيد جز يك نفر، اميدوارم آن يك نفر من باشم..




اين نشان مى‌دهد كه خليفه دوم استنباطى كه عالمان اهل سنت از آيه «السابقون الأولون» دارند‌، قبول نداشته و به بهشتى بودن خود اطمينان نداشته است.

علي بن جعد در مسندش، الربعى در وصايا العلما، ابونعيم در حلية‌ الأولياء، بغوى در شرح السنة و... مى‌نويسند:

عن ابن عمر: كان رأس عمر على فخذي في مرضه الذي مات فيه، فقال لي: ضع رأسي، قال: فوضعته على الأرض، فقال: ويلي وويل أمي إن لم يرحمني ربي.

(الجوهري البغدادي، علي بن الجعد بن عبيد أبو الحسن (متوفاي230هـ) مسند ابن الجعد، ج 1، ص 136، : تحقيق: عامر أحمد حيدر، ناشر: مؤسسة نادر - بيروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ – 1990م؛/الربعي، أبو سليمان محمد بن عبد الله بن أحمد بن زبر (متوفاي379هـ)، وصايا العلماء عند حضور الموت، ج 1، ص 37 ـ 38، تحقيق: صلاح محمد الخيمي والشيخ عبد القادر الأرناؤوط، ناشر: دار ابن كثير - دمشق - بيروت، الطبعة: الأولى، 1406هـ – 1986م؛/الأصبهاني، أبو نعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، ج 1، ص 52، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ؛/البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ)، شرح السنة، ج 14، ص 373، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - محمد زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - دمشق _ بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ - 1983م./الزمخشري، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ) ربيع الأبرار، ج 1، ص 116.)

فرزند عمر مى‌گويد: سر پدرم در وقت بيماري‌اش كه در همان بيمارى از دنيا رفت، روى زانويم بود، گفت: سرم را روى زمين بگذار، سپس گفت: واى بر من و بر مادرم، اگر خدا بر من رحم نكند.




هناد بن سرى متوفاي243 هـ كه از راويان بخاري، مسلم و بقيه صحاح سته اهل سنت است، در كتاب الزهد به نقل از ضحاك مى‌نويسد:

عن الضحاك قال مر أبو بكر بطير واقع على شجرة فقال طوبى لك يا طير تقع علي الشجر وتأكل الثمر ثم تطير وليس عليك حساب ولا عذاب ياليتني كنت مثلك والله لوددت أن الله خلقني شجرة إلى جانب الطريق فمر بي بعير فأخذني فأدخلني فاه فلاكني ثم ازدردني ثم أخرجني بعرا ولم أك بشرا.قال وقال عمر يا ليتني كنت كبش أهلي سمنوني ما بدا لهم حتى إذا كنت أسمن ما أكون زارهم بعض ما يحبون فجعلوا بعضي شواء وبعضي قديدا ثم أكلوني فأخرجوني عذرة ولم أك بشرا قال وقال أبو الدرادء يا ليتني كنت شجرة تعضد ولم أك بشرا.

ابو الدرداء مى‌گويد: اى كاش همانند درختى بودم كه قطع مى‌شود و بشر آفريده نمى‌شدم.(الكوفي، هناد بن السري (متوفاي243هـ)، الزهد، ج 1، ص 258، ح 449، باب من قال ليتني لم أخلق، تحقيق: عبد الرحمن عبد الجبار الفريوائي، ناشر: دار الخلفاء للكتاب الإسلامي - الكويت، الطبعة: الأولى، 1406هـ؛/الأصبهاني، أبو نعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، ج 1، ص 52، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ؛البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي458هـ) شعب الإيمان، ج 1، ص 485، ح 787، تحقيق: محمد السعيد بسيوني زغلول، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ؛/السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 13، ص 317.)

ابو بكر از جايى مى‌گذشت، پرنده‌اى را ديد كه بر شاخه درختى نشسته است،گفت: خوشا به حالت، بر شاخه درخت مى‌نشيني، از ميوه درخت مى‌خوري، پرواز مى‌كنى و هيچ حساب و كتابى نداري، اى كاش من هم مثل تو بودم، خلاصه هر حیوانی میدید می گفت ای کاش مثل تو بودم بیشتر الاغ درووبرش بود عمر گفت به خدا سوگند، دوست داشتم خدا مرا بسان درختى بر كناره راه مى‌آفريد تا شترى از كنار من مى‌گذشت و مرا در دهانش مى‌گرفت و مى‌جويد و مى‌بلعيد سپس به صورت پشگل از شكمش خارج مى‌كرد؛ ولى انسان نبودم!!! .

عمر نيز گفته است: اى كاش قوچ خاندانم بودم تا در حد توانشان چاقم مى‌كردند و بعضى از بدنم را كباب و بعضى را خشك مى‌كردند و مى‌خوردند، سپس به صورت عذره دفع مى‌كردند و انسان آفريده نمى‌شدم.







همچنين محمد بن سعد به نقل از عبد الله بن عامر بن ربيعه مى‌نويسد‌:

أخبرنا يزيد بن هارون ووهب بن جرير وكثير بن هشام قال أخبرنا شعبة عن عاصم بن عبيد الله بن عاصم عن عبد الله بن عامر بن ربيعة قال رَأَيْتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَخَذَ تِبْنَةً مِنَ الأَرْضِ فَقَالَ: يَا لَيْتَنِي كُنْتُ هذِهِ التبْنَةَ لَيْتَنِي لَمْ أُخْلَقْ لَيْتَنِي لَمْ أَكُ شَيْئَاً لَيْتَ أُمي لَمْ تَلِدْنِي لَيْتَنِي كُنْتُ نَسْيَاً مَنْسِيَّاً.(الزهري، محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبرى، ج 3، ص 360، ناشر: دار صادر - بيروت؛/إبن أبي شيبة الكوفي، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 7، ص 98، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ؛/البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 3، ص 440؛/البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي458هـ) شعب الإيمان، ج 1، ص 486، تحقيق: محمد السعيد بسيوني زغلول، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ؛/البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ) شرح السنة، ج 14، ص 373، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - محمد زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - دمشق _ بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ - 1983م؛/الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 3، ص 270، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م؛/السيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، تاريخ الخلفاء، ج 1، ص 129، تحقيق: محمد محي الدين عبد الحميد، ناشر: مطبعة السعادة - مصر، الطبعة: الأولى، 1371هـ - 1952م.)

عبد الله بن عامر بن ربيعه مى‌گويد: عمر پر كاهى از زمين بر داشت و گفت: اى كاش من اين پر كاه بودم، اى كاش به دنيا نمى‌آمدم، اى كاش هيچ نبودم، اى كاش مادرم مرا نمى‌زائيد، اى كاش فراموش شده بودم. عمر هذیان گو بود و هر حیوانی را می دیدعرعر می کرد می گفت ای کاش من جای تو بودم عمر از خنجر خوشش نمی آمد مدام حضرت ابو لولو را خنجر می دید وحشت می کرد چون شنیده بود که خلفاء باید مواظب خنجرها باشند هر خلیفه ای با خنجر کشته شود اهل دوزخ است و هر خلیفه ای با شمشیر شهید شود اهل بهشت است کسی که سرش را در محراب نماز در راه خدا بدهد اهل بهشت است و کسی که با خنجر سوراخ ما تحت شود اهل دوزخ است لواط کاران اهل دوزخند عمر نباید اجازه میداد مقعدش دریده شود




و نيز مى‌توان به اعتراف خليفه اول اشاره كرد كه در واپسين لحظات عمرش از بسيارى از اعمالش اظهار پشيمانى مى‌كرد كه يكى از آن‌ها حمله به خانه فاطمه زهرا سلام الله عليها است.و شهادت ایشان عمراز پیامبر شنیده بود قاتل علی(ع) حضرت زهراء هر که باشد کافر و اهل دوزخ است

بنابراين اگر واقعاً ابوبكر و عمر از بهشتى بودن و رضايت دائمى خداوند مطمئن بودند، چرا چنين سخنانى را بر زبان جارى و چنين آروزهايى كرده اند؟

نگاهي به آخرين سخنان امير مؤمنان علي عليه السلام:

پس از مطالعه برخى از اعترافات و آرزوهاى دو خليفه اول، بى مناسبت نخواهد بود اگر نگاهى مقايسه آميز به آخرين سخنان امير مؤمنان علي عليه السلام نيز داشته باشيم.

ابن اثير جزرى در اسد الغابة مى‌نويسد:

عن عمرو ذي مر قال: لما أُصيب علي بالضربة، دخلتُ عليه وقد عَصَب رأْسه، قال قلت: يا أَمير المؤمنين، أَرني ضربتك. قال: فحلَّها، فقلت: خَدْشٌ وليس بشيء. قال: إِني مفارقكم. فبكت أَم كلثوم من وراء الحجاب، فقال لها: اسكتي، فلو ترين ماذا أَرى لما بكيت. قال فقلت: يا أَمير المؤمنين، ما ترى؟ قال: هذه الملائكة وفود، والنبييون، وهذا محمد يقول: يا علي، أَبْشِر، فما تصير إِليه خَيرٌ مما أَنت فيه. (الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4، ص 131، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م.)

عمرو ذى مر مى‌گويد: هنگامى كه علي عليه السلام ضربت خورد نزد وى رفتم ديدم سرش را بسته است گفتم: اى امير مؤمنان جاى ضربه شمشير را به من نشان بده، دستمال سرش را باز كرد، گفتم: زخم كوچكى است، فرمود: من از جمع شما مى‌روم، امّ‌كلثوم كه پشت پرده بود گريه كرد، فرمود: ساكت و آرام باش، اگر آنچه من مى‌بينم تو مى‌ديدى گريه نمى‌كردي، گفتم: اى امير مؤمنان چه مى‌بينى؟ فرمود: اين‌جا گروهى از فرشتگان و پيامبران جمع شده‌اند و اين هم رسول خدا محمد (صلى الله عليه وآله) است كه مى‌فرمايد: اى علي بشارتت باد، آنچه در انتظار تو است بهتر از چيزى است كه هم اكنون داري.






زمخشرى در ربيع الأبرار مى‌نويسد:

أسماء بنت عميس: أنا لعند علي بن أبي طالب بعد ما ضربه ابن ملجم، إذ شهق شهقة ثم أغمي عليه، ثم أفاق فقال: مرحباً، مرحباً، الحمد لله الذي صدقنا وعده، وأورثنا الجنة، فقيل له: ما ترى؟ قال: هذا رسول الله، وأخي جعفر، وعمي حمزة، وأبواب السماء مفتحة، والملائكة ينزلون يسلمون علي ويبشرون، وهذه فاطمة قد طاف بها وصائفها من الحور، وهذه منازلي في الجنة. لمثل هذا فليعمل العاملون.(الزمخشري، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ) ربيع الأبرار، ج 1، ص 438، طبق برنامه الجامع الكبير، الإصدار الرابع.)
عمر بارها در جمع یاران فرمود در زمان جاهلیت هیچ گناهی نبوده که مرتکب نشده باشم آیه زنده به گور کردن دختران در باره عمر آمده وقتی آیه شراب نازل شد عمر فرمود گمان نکنم از پس این یک بر بیایم و تا آخر عمر شرابی نجس با قی ماند
اسماء دختر عميس مى‌گويد: پس از آنكه علي عليه السلام به وسيله ابن ملجم ضربت خورد نزد آن حضرت بودم، ناگهان صيحه‌اى زد و بيهوش شد، سپس به هوش آمد وفرمود: خوش آمديد، خوش آمديد، سپاس خدا را كه وعده اش راست بود و ما را وارث بهشت قرار داد، سؤال شد: چه مى‌بينى؟ فرمود: اين رسول خدا ( صلى الله عليه وآله ) است واين هم برادرم جعفر و عمويم حمزه، درهاى آسمان باز و فرشتگان نازل مى‌شوند و به من سلام مى‌كنند و بشارت مى‌دهند و اين هم فاطمه است كه حور العين او را در بر گرفته‌اند و اين هم جايگاههاى من در بهشت است. برا ى چنين پاداشى كوشندگان بايد بكوشند.


ارزوي خليفه, عمر, مناقب عمر, ابولولو, مطاعن, گوسفند, پیشکل, ارزوی عمر, عمری, بدعت, فدیه, قیامت, ترس, مرگ, عدالت صحابه


11 - هنگامى كه پيامبر ( ص ) در بستر بيمارى فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلى اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلى اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم فى آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . .

وياگفتند : رسول گرامى ( ص ) هذيان مى‏گويد : « إنّ رسول‏اللَّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . .

و اين قضيّه به قدرى درد آور بود كه وقتى ابن عبّاس به ياد آن مى‏افتاد ، اشك چشمانش همانند دانه‏هاى مرواريد از گونه‏هايش سرازير مى‏گشت‏ عن ابن‏عبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شي‏ء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . .

در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخارى و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است :

1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه مى‏فرمايد : ( ما ينطق عن الهوى إن هو إلّا وحي يوحى ) عن ابن‏عبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شي‏ء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامى ( ص ) از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد و تمام سخنان او بر مبناى وحى الهى است .

2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براى ما كافى است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملى عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟

چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزى بنويسم كه شما را از گمراهى مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادى و شخصى نبود ، بلكه داراى اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار مى‏رفت .

3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وى با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه مى‏گويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهى حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . .

4 - آيا سخن بخارى كه مى‏گويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهى نموده و آن را باعث حبط و نابودى اعمال مى‏داند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . .

5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور مى‏دهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كسانى را كه نظر آن حضرت را نمى‏پذيرند ، مؤمن نمى‏داند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا في‏أنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . .

6 - پيامبر گرامى ( ص ) تصميم داشت چيزى بنويسد كه مانع گمراهى امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّى ، سبب گمراهى مردم نشد؟

آيا سخن حضرت را تصديق نمى‏كنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق مى‏كنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتى صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتى دامنگير جامعه اسلامى ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟

7 - در برابر عمر و هم‏داستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادى هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم من‏يقول : قرّبوا يكتب لكم‏النبي -صلى‏اللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخارى ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . .

وحتّى زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبرى لابن سعد ، ج‏2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمع‏الزوائد للهيثمى الشافعى ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامى ( ص ) را نمى‏شنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضى پيامبر ( ص ) اشگ شما جارى مى‏شود ، و به وقت سلامتى حضرت ، برگردن او سوار مى‏شويد .

رسول گرامى ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند .

راستى ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟

 

در کتاب «شناسایی هفت تن در صدر اسلام» آمده است که ابی عسیب روایت کرده است: «که رسول خدا شبی بیرون آمد و مرا خواند. من نزد او رفتم. به ابوبکر گذر کرد او را فرا خواند. به عمر رسید او را هم صدا زد، تا نزدیک دیوار خانه بعضی انصار رسیدیم. به صاحبخانه فرمودند: چیزی به ما بخورانید. او مقداری انگور آورد. همه خوردند. پس آب خواست، آب هم آشامید. سپس چنین گفت: از شما از این نعمتها سوال خواهد شد. عمر آن انگور را گرفت و محکم به زمین زد تا آب آن به صورت رسول خدا پاشیده شد؛ سپس چنین گفت: «یا رسول الله انّا لمسئولون عن هذا یوم القیامۀ» یعنی ما از این عمل هم سوال می شویم. رسول خدا فرمود: چنین است»

ابنه ای بودن عمر از کتب معتبر اهل سنت "کان سیدنا عمر مابونا !!!"

 

ابن سعد در بحث استخلاف عمر می گوید:
قال: أخبرنا إسحاق بن یوسف الأزرق و محمد بن عبد الله الأنصاری و هوذة بن خلیفة قالوا: أخبرنا ابن عون عن محمد بن سیرین قال: قال عمر بن الخطاب: ما بقی فی شی‏ء من أمر الجاهلیة إلا أنی لست أبالی إلى أی الناس نکحت و أیهم أنکحت.
یعنی: عمر میگوید:از احوال وامور جاهلیت چیزی در من باقی نماند الا اینکه هنوز برای من فرق نمی کند که کسی مرا بکند یا من کسی را بکنم. (1)

 

 

 

بخاری در صحیح خود چاپ هند می گوید:

 

کان سیدنا عمر مأبونا ًو یتداوی بماء الرجال

 

یعنی آقای ما عمر ابنه ای بود و با آب مردان خود را مداوا می کرد.

 

ابن حجر عسقلانی در فتح الباری شرح بخاری چاپ بولاق برای توجیه این مطلب می گوید: ماء الرجال نبت ینبت فی الیمن. یعنی ماءالرجال گیاهی است که در یمن می روید !
و جواب ابن حجر را یکی از بزرگان چه خوب داده است که:ماءالرجال نبت،ینبت بین الصلب و الترائب. و همچنین سیوطی در کتاب تصحیح لغة ابنة چاپ بولاق، و ابن اثیر جزری در اغلاط القاموس به این مطلب تصریح کرده اند.
(توجه داشته باشید که این سند در بخاری های فعلی کاملا حذف شد)
همچنین احمد بن محمد السیاری در التنزیل و التحریف می گوید: شخصی بر امام صادق علیه السلام وارد شد. و گفت: سلام بر تو ای امیرالمومنین !
امام صادق علیه السلام ایستادند و فرمودند: همانا این اسم تنها مختص مولا امیرالمونین علی بن ابیطالب علیه السلام و هیچ کس صلاحیت آن را ندارد. و کسی راضی نمی شود او را امیرالمونین علیه السلام خطاب کنند مگر اینکه مابون باشد! و اگر ابنه ای نباشد به آن مبتلا می شود

 

و این قول خداوند است که میفرماید

 

إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطاناً مَرِیداً (نساء/117) یعنی: نمى‏خوانند جز خدا مگر منفعلها (مادگانی) را، و نمى‏خوانند مگر شیطان بیفائده را. (2

این در حالی است که در بسیاری از روایات آمده مردم ابوبکر ، عمر و عثمان را "امیرالمومنین" می نامیدند. و ایشان نیز هیچگاه به این مساله اعتراض نکردند و بلکه از این لقب راضی نیز بودند !

 اسناد:
(1) طبقات الکبری ج3ص269چاپ بیروت سال 1377ه ق 1957میلادی
(2) مستدرک الوسائل ج10ص400

طبری می گوید: عمر،به سوی خانه علی که طلحه، زبیر و گروهی از مهاجران نیز در آن بودند آمد و گفت: به خدا سوگند! برای بیعت با ابوبکر از خانه خارج شوید وگرنه خانه را به آتش میکشم...

 

         

تاریخ طبری ج3 ص202

منبع: سایت http://omar-obe.blogsky.com

ن عبد ربه زمانی که اسامی کسانی که با ابوبکر را میشمارد میگوید: آنها علی، عباس، زبیر، و سعدبن عباده بودند؛ اما علی، عباس و زبیر درخانه فاطمه نشسته بودند.

ابوبکر به عمر بن خطاب ماموریت داد تا برود و آنان را از خانه بیرون بیاورد و درصورت مقاومت با آنان درگیر شود عمر با شعله آتشی که به همراه داشت، به سوی آنها حرکت کرد فاطمه چون با این صحنه مواجه گردید, فرمود: ای پسر خطاب! آتش آوردی تا خانه مرا بسوزانی؟ گفت: آری، مگر آن که به آنچه امت در آن داخل شده (بیعت با ابوبکر) شما هم داخل شوید...

 

           

العقدالفریدج5 صفحه 13

یامبر اکرم صلی الله علیه واله در قسمتی ازخطبه فرموده اند: ای مردم! چیزی نمی­گذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فرا خوانند ... حضرت در توضیح این امامان دعوت کننده به آتش میفرمایند .. هشدار باشید که اینان همان ((یاران صحیفه)) اندحالا سوال اینجاست که اصحاب صحیفه یا همان امامان دعوت کننده به سویآتش چه کسانی هستند ؟؟؟ 

 

ماجرای این صحیفه در کتاب بحارالانوار ج28 ص 111-96 و همچنین کتابسلیم بن قیس هلالی ص 154 و 161 آمده است.

 

صحیفه ملعونه اول

 

نطفه‏ اصلی توطئه آنگاه منعقد شد که دو نفر از رؤسای منافقین دریک تصمیم اساسی با هم پیمان بستند که:

 

اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد نگذاریم خلافت وجانشینی او در اهل بیتش مستقر شود.

 

سه نفر دیگر هم دراین تصمیم با آنان هم پیمان شدند، و اولین معاهده را این پنج نفر در کنار کعبه بینخود امضا کردند و آن را داخل کعبه زیر خاک پنهان کردند. این ماجرا در حجة الوداعمقارن روزهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله مردم را برای حضور در غدیر آمادهمی‏کرد بوقوع پیوست.

 

در اجرای اینتوطئه شوم، چهار نفر از آنان سراغ مهاجرین رفتند، و معاذ بن جبل که یکی از این پنجنفر بود گفت:

 

شما مسئله را ازجهت مهاجرین حل کنید، من درباره‏ی انصار ترتیب امور را خواهم داد!

 

از آنجا که سعد بن عباده رئیس انصار،کسی نبود که با ابوبکر و عمر هم پیمان شود، لذا معاذ سراغ بشیر بن سعید و اسید بنحضیر که هر یک بر نیمی از انصار- یعنی دو طایفه‏ی اوس و خزرج- نفوذ داشتند آمدو آن دو را با خود در غصب خلافت هم پیمان نمود.

 

توطئه قتل پیامبر توسط عمر ویارانش

 

در حجة الوداعهمان پنج نفر اصحاب صحیفه با نُه نفر دیگر نقشه‏ی قتل حضرت را در راه بازگشت از مکهبه مدینه ریختند. نقشه چنین بود که در قله‏ی کوه اَرْشی کمین کنند و همینکه شترِپیامبر صلی الله علیه و آله سربالایی کوه را پیمود و در سرازیری قرار گرفت سنگهایبزرگی را به طرف شتر رها کنند تا بِرَمَد و حضرت را بر زمین بزند، و آنان بااستفاده از تاریکی شب حمله کنند و پیامبر صلی الله علیه و آله را بقتل برسانند. بعدهم متواری شوند و خود را داخل مردم نمایند تا شناخته نشوند.

 

خداوند تعالیپیامبرش را از این توطئه آگاه ساخت و وعده‏ی حفظ او را داد. همینکه شتر پیامبر صلیالله علیه و آله به قله‏ی کوه رسید و به سمت پایین به‏راه افتاد، منافقین سنگهایبزرگ را از بالای پرتگاه به طرف شترِ حضرت رها کردند.

 

پیامبر صلی اللهعلیه و آله با یک اشاره به شتر فرمان توقف دادند، و این در حالی بود که حذیفه وعمار، یکی افسار شتر حضرت را در دست داشت و دیگری از پشت سر شتر را راهنماییمی‏کرد. با توقفِ شتر، سنگها رد شدند و حضرت سالم ماندند. منافقین با شمشیرهایکشیده به حضرت حمله کردند، ولی حذیفه و عمار مقابله کردند و با شمشیر به آنان حملهبردند و آنها را فراری دادند.

 

منافقین به پشت سنگها خزیدند تا خود را بهقافله ملحق کنند؛ ولی با اشاره‏ی پیامبر صلی الله علیه و آله نوری تابید و برایلحظاتی فضا را روشن ساخت. حذیفه و عمار چهره‏های چهارده نفر را که پشت صخره‏ها پنهان شده بودندبه چشم خود دیدند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، عمروعاص،طلحه، سعد بن ابی‏وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیدة بن جراح، ابوموسی اشعری،ابوهریره، مغیرة بن شعبه، معاذ بن جبل، سالم مولیابی‏حذیفه.

 

پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور بودبا آنان درگیر نشود، چرا که در آن شرائط حساس فتنه‏ای بپا می‏شد و زحمات گذشته درمعرض خطر قرار می‏گرفت، و بار دیگر منافقین به مقاصد خود دست می‏یافتند

 

صحیفه ملعونه دوم

 

پس از ورود به مدینه، منافقین در خانه‏ ی ابوبکر جلسه‏ ای مهم دیگری تشکیل دادند. در این مجلس سی وچهار نفر از بزرگان منافقین که اغلب پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در رأس امور قرار گرفتند شرکت داشتند. هر یک از اینان یا از رؤسای قبایل بودند یا گروه هایی از مردم را همراه خود داشتند که از جمله‏ ی آنان ابوسفیان و پسر ابوجهل و خالد ابن ولید بودند.

 

در این جلسه اساسنامه‏ ی نقشه‏ های آینده را تنظیم کردند و همه ‏ی افراد طوماری را امضا کردند؛ و آنرا به ابوعبیده‏ ی جراح سپردند تا به مکه ببرد و در کنار صحیفه‏ ی اول در کعبه پنهان کند.

 

سخنرانی پیامبر دربارهصحیفه‏ ملعونه‏ دوم

 

هنگام فجر، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز صبح را به جماعتخواند و در محراب نشسته و ذکر گفت تا آفتاب طلوع کرد. پس از طلوع آفتاب حضرت رو بهابوعبیده جراح کرده فرمود:

 

خوشا به حال تو که امین این امت شده‏ای!

 

سپس این آیات را تلاوت فرمود:

 

فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّیَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً، فَوَیْلٌلَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ اَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ

 

وای بر کسانی که نوشته‏ای را به دست خویش می‏نویسند و سپسمی‏گویند: این از سوی خداست، تا با آن مبلغ کمی به دست آورند. وای بر آنان از آنچهدستانشان می‏نویسد و وای بر آنان از آنچه کسب می‏کنند.

 

آنگاه فرمود: کسانی که در این امت چنین نوشته‏اند شباهت دارند بهآنان که خدا می‏فرماید:

 

یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لایَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ وَهُوَ مَعَهُمْ اِذْ یُبَیِّتُونَ ما لایَرْضی مِنَ الْقَوْلِ وَ کانَ الله بِمایَعْمَلُونَ مُحیطاً

 

از مردم مخفیمی‏کنند اما از خدا مخفی نمی‏کنند و خدا ناظر آنان است هنگامی که شب را سحر می‏کننددر سخنی که خدا راضی نیست، و خدا به آنچه انجام می‏دهند احاطه دارد. سوره‏نساء: آیه‏  108

 

سپس فرمود: امروزگروهی در امت من تشکیل یافته‏اند که در صحیفه نوشتنشان مانند سردمداران زمان جاهلیتشده‏اند، که صحیفه‏ای بر علیه ما نوشتند و در کعبه آویزاننمودند. خداوند به آن عده امکانات می‏دهد تا آنهاو کسانی را که بعد از آنان می‏آیند امتحان کند و انسانهای خبیث و پاک را از هم جداکند. اگر نبود که خداوند به من دستور داده از آنها روی بر گردانم برای مقدّری کهمی‏خواهد به انجام برساند، هم اکنون آنان را پیش آورده و گردنشان را می‏زدم .

 

حذیفه ادامه داد: بخدا قسم دیدیم هنگامی که پیامبر صلی الله علیهو آله و سلم این سخنان را می‏فرمود لرزه بر اندام امضاکنندگان صحیفه افتاده واختیار از کف داده بودند، بطوری که بر هیچ یک از حاضران در مجلس مخفی نماند که حضرتبا سخن خویش آن عده را قصد کرده و این آیه‏های قرآنی را برای آنان می‏خواند.
منبع:بحارالانوار: ج 19 ص 2 -1.

 


زنده به گور کردن دختران طبق سند اهل سنت عمر دختران خود را زنده به گور می کرد پیروان قاتل گونی به دست دختر خود در گودال انداخته و خاک بر سرش می ریخت

 

 

 

 

آیاعمر بن خطاب، دختران خود را در جاهلیت زنده به گور كرده است؟
پاسخ:
زنده به گور كردن دختران، خاطره بسیار تكان‌دهنده‌اى است كه از تاریخ عرب زمان جاهلیت به جاى مانده است . آن‌ها از ترس ننگ و عار و این كه مبادا دختران شان بعدها در جنگ‌ها به دست دشمن بیفتند، دختران خود را در زمان زایمان و یا حتى وقتى بزرگ مى‌شدند، زنده به گور مى‌كردند و خروار‌ها خاك بر روى آنان مى‌ریختند .در زمان جاهلیت ننگ را افتخار و افتخار را ننگ میدانستند مادر عمر صحاک در یک مرحله 8 همسر داشت و همگی اضهار داشتندعمر پسر آنهاست و همگی او را دوست داشته و کمک مالی شدید به او می کردند عمر 8 تا پدر داشت امام علی فرمود عمر قاصب و اهل دوزخ است و تا 41 سالی هر دو بت پرست بودند در نامه عمر به معاویه فرمود من به لات و اوزی قسم از دین پدرانم 8 دست بر نخواهم داشت و بت پرست میباشم و هنوز اسلام نیاورده ام 90 درصد روسای جهان گمراه و قاصب دین و خلافت میباشند

یكى از كسانى كه در زمان جاهلیت دختران خود را زنده به گور كرده است، خلیفه دوم عمر بن خطاب بوده است .
اعتراف قاتل گونی به دست
طبرانى در معجم كبیر خود روایتى را با سند صحیح نقل مى‌كند كه عمر بن خطاب، در حضور رسول خدا صلى الله علیه وآله اعتراف مى‌كند كه دخترانش را زنده به گور كرده است:

863 حدثنا عَبْدَانُ بن أَحْمَدَ ثنا الْحُسَیْنُ بن مَهْدِیٍّ الأُبُلِّیُّ ثنا عبد الرَّزَّاقِ أنا إِسْرَائِیلُ ثنا سِمَاكُ بن حَرْبٍ قال سَمِعْتَ النُّعْمَانَ بن بَشِیرٍ یقول سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ یقول وَسُئِلَ عن قَوْلِهِ وإذا الموؤودة سئلت قال جاء قَیْسُ بن عَاصِمٍ إلى رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم قال إنی وَأَدَتُ ثَمَانِیَ بناتٍ لی فی الْجَاهِلِیَّةِ قال اعتق عن كل وَاحِدَةٍ منها رَقَبَةً قلت إنی صَاحِبُ إِبِلٍ قال اهْدِ إن شِئْتَ عن كل وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بَدَنَةً .(الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبیر، ج 18 ص 337، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.)

نعمان بن بشیر مى‌گوید كه از عمر بن خطاب در باره تفسیر آیه «وإذا الموؤودة سئلت» شنیدم كه مى‌گفت: قیس بن عاصم نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله و گفت: من در زمان جاهلیت هشت دختر خود را زنده به گور كردم، چه كار كنم؟ آن حضرت فرمود: براى هر كدام از آن‌ها یك بنده آزاد كن .

من (عمر) گفتم: من چوپان شتر بودم، آن حضرت فرمود: اگر خواستى براى هر كدام از آن‌ها یك شتر اهداء كن.
هیثمى در باره سند این روایت مى‌گوید:

رواه البزار والطبرانی ورجال البزار رجال الصحیح غیر حسین بن مهدی الأیلی وهو ثقة .

این روایت را بزار و طبرانى نقل كرده‌اند، تمام راویان بزار راویان صحیح بخارى هستند؛ غیر از حسین بن مهدى أیلى كه او نیز ثقه است.

الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بكر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 7 ص 134 ، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الكتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407هـ.

نووى شافعى در كتاب المجموع مى نویسد:

وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّی وَأَدْتُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ

فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ كُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .والموؤودةُ البنتُ المقتولةِ عندما تَوَلَّدَ ، كان أهلُ الجاهلیةِ یفعلونَ ذلك مخافةَ العارِ والفقرِ.النووی الشافعی، محیی الدین أبو زكریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، المجموع، ج 19 ، ص 187 ، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزیع، التكملة الثانیة.
امیر مومنان فرمود 8 نفر ادعاکردند عمر پسر آنهاست در زمان جاهلیت 8 مردقلچماغ که دوست مادر عمر که عمه اش نیز میباشدادعای کردند عمر پسر آنهاست و همگی به عمر کمک میکردند مادر عمر خلبان شتر چران بود شتران تیز رو هر جا فرود میآمد همانجا فرودگاه او میشد زنی مهربان تر از مادربه همه مردان دست دوستی میداد مردی بود برای خودش مردانگی عمر همه در مادرش جمع شده بود فقط مردها را میزد مثل عمر به زنها لگد نمیزد
از عمر بن خطاب روایت شده است كه گفت: اى رسول خدا ! من در دوران جاهلیت دخترانم را زنده به گور كرده‌ام (چه كار كنم؟) . آن حضرت فرمود: براى هر دخترى كه زنده به گور كرده‌ای، یك بنده آزاد كن .مؤوده به دخترى مى‌گویند كه در زمان تولد كشته شده است. مردم دوران جاهلیت، این كار را به خاطر ترس از ننگ و فقر مى‌كشتند.

ماوردى بصرى شافعى نیز در كتاب الحاوى الكبیر مى نویسد:

وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّی وَأَدْتُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ. فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ كُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .وَذَلِكَ أَنَّ الْعَرَبَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ كَانَتْ تَحْفِرُ تَحْتَ الْحَامِلِ إِذَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ حُفَیْرَةً یَسْقُطُ فِیهَا وَلَدُهَا إِذَا وَضَعَتْهُ ، فَإِنْ كَانَ ذَكَرًا أَخْرَجُوهُ مِنْهَا ، وَإِنْ كَانَ أُنْثَى تُرِكَتْ فِی حُفْرَتِهَا ، وَطُمَّ التُّرَابُ عَلَیْهَا حَتَّى تَمُوتَ ، وَهَذَا قَتْلُ عَمْدٍ ، وَقَدْ أُوجِبَتْ فِیهِ الْكَفَّارَةُ. الماوردی البصری الشافعی، أبو الحسن علی بن محمد بن حبیب (متوفاى450هـ)، الحاوی الكبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی وهو شرح مختصر المزنی، ج 13 ص 67 ، تحقیق الشیخ علی محمد معوض - الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ -1999م.

از عمر بن خطاب نقل شده است كه گفت: اى رسول خدا ! من در جاهلیت دخترانم را زنده به گور كردم (چه كار كنم؟) آن حضرت فرمود: براى هر دخترى كه زنده به گور كردی، یك بنده آزاد كن .

و این به آن دلیل است كه عرب‌ها در جاهلیت، در زیر پاى زن حامله، گودالى مى‌كندند، وقتى وضع حمل مى‌كرد، بچه‌اش در داخل آن گودال مى‌افتاد، پس از آن اگر پسر بود، او را بیرون مى‌آوردند؛‌ و اگر دختر بود، در همان گودال رهایش مى‌كردند و خاك بر او مى‌ریختند تا بمیرد. این كار ، قتل عمد به حساب مى‌‌آید و سبب وجوب كفاره مى‌شود.
محمد امین شنقیطى متوفای1393هـ در أضواء البیان و تمیمى حنبلى متوفای1225هـ در الفواكه العذاب نوشته اند:
وقد جاءَ عن عمرَ رضی الله عنه قولُه : أمرانِ فی الجاهلیةِ . أحدُهما : یُبْكِیْنِی والآخرُ یُضْحِكُنِی .
أما الذی یبكینی : فقد ذَهبتُ بابنةٍ لی لِوَأْدِها ، فكنتُ أحفَرُ لها الحفرةَ وتَنْفُضُ الترابَ عن لِحْیَتِی وهی لا تدری ماذا أریدُ لها ، فإذا تَذَكّرتُ ذلك بَكَیْتُ .والأخرى : كنت أصْنَعُ إلهًا من التمرِ أضَعُهُ عند رأسی یَحْرُسُنِی لَیلاً ، فإذا أصْبَحْتُ مُعَافًى أكلتُه ، فإذا تَذَكرت ذلك ضَحِكْتُ من نَفْسِی .
الجكنی الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج 8 ص 439، تحقیق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بیروت. - 1415هـ - 1995م.التمیمی الحنبلی، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواكه العذاب فی الرد علی من لم یحكم السنة والكتاب، ج 9 ص 80 ، طبق برنامه الجامع الكبیر.
این سخن از عمر نقل شده است كه : دو خاطره از دوران جاهلیت دارم كه یكى از آن‌ها مرا گریه و دیگرى به خنده مى‌آورد .
اما آن خاطره‌اى كه مرا به گریه درمى‌آورد این است كه : من رفتم تا دختر خودم را زنده به گور كنم؛ من براى او گودال مى‌كندم؛ ولى او خاك‌ها را از ریشم مى‌زدود؛ در حالى كه نمى‌دانست من چه قصدى براى او دارم. وقتى این خاطره را به یاد مى‌آوردم، گریه مى‌كنم
اما دیگری: من خداى از خرما مى‌ساختم، شب‌ها آن را بالاى سر خود مى‌گذاشتم تا از من محافظت كند؛ وقتى صبح مى‌شد و گرسنه مى‌شدم، آن را مى‌خوردم . وقتى این خاطره را به یاد مى‌آورم، به خودم مى‌خندم .نگاه به نامحرم عمر را کوتاه میکند نگاه به نامحرم عمر را تباه میکند نگاه به نامحرم حرام است حرام است نگاه به نامحرم ضربان قلب و گردش خون را نامنظم و موجب رسوب خون در مغز و شریانهای قلبی میشود 541به نگاه پلیدکافران ملحد541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 ظالم 971-430 مقصر =541عمرابوبکر541 

جهالت عمربن خطاب درباره نماز عید

... روزی عمر برای خواندن نماز عید(فطر یا قربان)خارج شد پس کسی را فرستاد دنبال ابو واقدلیثی (یکی از صحابه) تا از او بپرسد که پیامبر در مثل چنین روزی در نمازشان چه سوره هایی را می خواندند. او گفت:سوره قاف و اقتربت (سوره قمر)

عمربن خطاب و نصب او در کتاب اسرار آل محمد

در کتاب اسرار آل محمد ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی متوفی 76 هجری اولین کتاب حدیثی و تاریخی از قرن اول اسلام و مقابله شده با 14 نسخه خطی، تألیفی از زمان امیرالمؤمنین علی (ع) با تأیید پنج امام معصوم (ع) و اعتماد 140 تن از علمای اسلام آمده است:

سپس ابوذر و مقداد به اجبار بیعت کردند، و احدی از امت غیر از علی (ع) و ما چهار نفر به اجبار بیعت نکردند، و در بین ما هم احدی گفتارش شدیدتر از زبیر نبود. او وقتی بیعت کرد چنین گفت: ای پسر صهاک، به خدا قسم اگر این طاغیانی که ترا کمک کردند نبودند تو در حالی که شمشیرم همراهم بود نزدیک من نمی آمدی، به خاطر پستی و ترسی که از تو سراغ دارم، ولی طاغیانی یافته ای که به کمک آنان قوی شده ای و قهر و غلبه نشان می دهی.

عمر عصبانی شد و گفت: آیا نام صهاک را می آوری؟ گفت مگر صهاک کیست؟! و چه مانعی از ذکر نام او هست؟

صهاک زنی زناکار بود، آیا این مطلب را انکار می کنی؟ آیا کنیز حبشی جدم عبدالمطلب نبود که جدّ تو نفیل با او زنا کرد و پدرت خطاب را بدنیا آورد. عبدالمطلب هم صهاک را بعد از زنایش به جدت بخشید و بعد خطاب را به دنیا آورد. خطاب غلام جد من و ولدالزنا است!

در بحار ج8 قدیم ص295 چنین روایت کرده است: صهاک کنیز حبشی عبدالمطلب بود و برای او شتر می چرانید. نفیل با او زنا کرد و خطاب را به دنیا آورد. خطاب وقتی به سن بلوغ رسید به صهاک طمع کرد و با او زنا نمود و دختری به دنیا آورد. آن دختر را در پارچه ای از پشم پیچید و از ترس مولایش او را بر سر راه گذاشت. هاشم بن مغیره او را دید و برداشت و تربیت کرد و نامش را حنتمه گذاشت. وقتی حنتمه به سن بلوغ رسید روزی خطاب او را دید و در او طمع کرد و او را از هاشم خواستگاری نمود. هاشم ام را به ازدواج خطاب در آورد! و عمربن خطاب متولد شد. بنابراین خطاب پدر و پدربزرگ و دایی عمر است و حنتمه مادر و خواهر و عمه او است!!!

منبع:

کتاب اسرار آل محمد ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی، انتشارات دلیل ما، چاپ دوم: زمستان 1380

عمر با افتخار تعریف می کرد اگر فرار نمی کردم قطعا" کشته میشدم این از هوش عمر بود که خود را به کشتن نداد و از جنگ فرار کرد

شجاعت عمربن خطاب و عایشه در جنگ ها !!!

عایشه که یکی از افتخارات او آن است که در جنگ خندق از جمله فرار کننده ها بود، می گوید: پس از فرار وارد باغی شدم جمعی از مسلمان ها را دیدم که در آنجا پنهان شده بودند، از جمله آنها عمربن خطاب و طلحه بودن و... !!!

اسناد:

کنزالعمال ج10 ص443 ش30077

مسند احمد حنبل ج6 ص141

نمونه ای از شکم چرانی های  عمربن خطاب و خوردن ملخ

همان طور که همه می دانیم در اسلام برای همه کارهای ورفتارهای ما در زندگی در قرآن و احادیث دستور عمل آمده از جمله خوردن حالا ببنید کسی که خودرا خلیفه رسول خدا می داند به اعتراف مریدانش چقدر شکم چران بود و...البته حقیر حق می دهم که شاید برای خیلی ها با این مطلب زیاد مهم نباشد و بگویند آنقدر این شخص رزائل اخلاقی دارد که این رفتار در آن گم است 

عبدالله بن عمر می گوید:پدرم عمر را دیدم که دهان خود را باز می کند می بندد و در نقل دیگر آب از دهانش سرازیر است ،سوال کردم ای رهبر مسلمین تو را چه شده!؟ پاسخ داد: دلم هوس ملخ بریان شده کرده(1)

انس بن مالک نقل کرد: عمر را در وقتی که بر مسند حکومت تکیه زده بود می دیدم که هر روز پیمانه ای خرما برای او می آوردند و او تمام آنرا تا خرماهای پوسیده را می خورد(2)

و یا شتر عایشه می افتادم تنها شتری بود و هر چیز فاسدی را می خورد و مسموم هم نمی شد اسناد:

1-کنزالعمال ج12ص648ش 35976 .

2-کنزالعمال ج12ص612ش35899 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج12

جهالت عمربن خطاب در مسائل حج

ازحارث بن عبد اللّه آمد: از عمر پرسیدم که زنى روز عید (قربان) طواف مى ‏کند سپس حائض مى ‏شود (چه باید بکند؟) و گفت: آخرین عهد او خانه خدا باشد. (یعنى طواف). حارث گفت: رسول خدا (ص) اینگونه به من فرمود:عمر گفت:  بر زمین بیفتى، از من چیزى پرسیدى که خود از رسول خدا (ص) پرسیده بودى که من مخالف آن را بگویم!؟(1)

وهمچنین :حارث بن عبد اللّه بن اوس می گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که‏ مى ‏فرمود:  کسى که حج یا عمره بجا آورد آخرین عمل او طواف باشد (ظاهرا مراد، طواف وداع است). و عمربن خطاب به او گفت: بر زمین بیفتى، تو این را از رسول خدا (ص)شنیدى و به ما نگفتى؟!(2)

اسناد:
1)سنن أبی داود، ج 2 ص 208، کتاب المناسک، باب الحائض تخرج.مسند احمد، ج 5 ص 261.
2)سنن ترمذى، ج 3 ص 282، کتاب الحج، باب 101، ح 946

رحم نکردن عمربن خطاب حتی به دختران خود و زنده به گور کردن آنها

ماوردی بصری شافعی نیز در کتاب الحاوی الکبیر می نویسد:

وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّی وَأَدْتُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ. فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ کُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .وَذَلِکَ أَنَّ الْعَرَبَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ کَانَتْ تَحْفِرُ تَحْتَ الْحَامِلِ إِذَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ حُفَیْرَةً یَسْقُطُ فِیهَا وَلَدُهَا إِذَا وَضَعَتْهُ ، فَإِنْ کَانَ ذَکَرًا أَخْرَجُوهُ مِنْهَا ، وَإِنْ کَانَ أُنْثَى تُرِکَتْ فِی حُفْرَتِهَا ، وَطُمَّ التُّرَابُ عَلَیْهَا حَتَّى تَمُوتَ ، وَهَذَا قَتْلُ عَمْدٍ ، وَقَدْ أُوجِبَتْ فِیهِ الْکَفَّارَةُ.

از عمر بن خطاب نقل شده است که گفت: ای رسول خدا ! من در جاهلیت دخترانم را زنده به گور کردم (چه کار کنم؟) آن حضرت فرمود: برای هر دختری که زنده به گور کردی، یک بنده آزاد کن .
و این به آن دلیل است که عرب‌ها در جاهلیت، در زیر پای زن حامله، گودالی می‌کندند، وقتی وضع حمل می‌کرد، بچه‌اش در داخل آن گودال می‌افتاد، پس از آن اگر پسر بود، او را بیرون می‌آوردند؛‌ و اگر دختر بود، در همان گودال رهایش می‌کردند و خاک بر او می‌ریختند تا بمیرد. این کار ، قتل عمد به حساب می‌‌آید و سبب وجوب کفاره می‌شود.

منبع

الماوردی البصری الشافعی، أبو الحسن علی بن محمد بن حبیب (متوفاى450هـ)، الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی وهو شرح مختصر المزنی، ج 13 ص 67 ، تحقیق الشیخ علی محمد معوض - الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ -1999م.
محمد امین شنقیطی متوفای1393هـ در أضواء البیان و تمیمی حنبلی متوفای1225هـ در الفواکه العذاب نوشته اند

رحم نکردن عمربن خطاب حتی به دختران خود و زنده به گور کردن آنها

نووی شافعی در کتاب المجموع می نویسد:

وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّی وَأَدْتُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ
فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ کُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .والموؤودةُ البنتُ المقتولةِ عندما تَوَلَّدَ ، کان أهلُ الجاهلیةِ یفعلونَ ذلک مخافةَ العارِ والفقرِ.

از عمر بن خطاب روایت شده است که گفت: ای رسول خدا ! من در دوران جاهلیت دخترانم را زنده به گور کرده‌ام (چه کار کنم؟) . آن حضرت فرمود: برای هر دختری که زنده به گور کرده‌ای، یک بنده آزاد کن .
مؤوده به دختری می‌گویند که در زمان تولد کشته شده است. مردم دوران جاهلیت، این کار را به خاطر ترس از ننگ و فقر می‌کشتند.

منبع

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، المجموع، ج 19 ، ص 187 ، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، التکملة الثانیة.

شراب خواری عمربن خطاب حتی در لحظه مرگ

در کتاب معتبر الطبقات الکبری آمده است:

عن عبد الله بن عبید بن عمیر أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا أمیر المؤمنین لو شربت شربة فقال أسقونی نبیذا وکان من أحب الشراب إلیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم .

 

ترجمه: از عبد الله بن عبید بن عمیر (نقل شده است) که هنگامی که عمر بن خطاب ، چاقو خورد ، مردم به او گفتند : ای امیر مومنان ، اگر نوشیدنی بنوشی (خوب است ) ؛ پس گفت : به من نبیذ دهید !!! و نبیذ از دوستداشتنی ترین نوشیدنی ها در نزد وی بود . عبد الله گفت :  نبیذ از زخم وی همراه با لخته های خون خارج شد .

منبع:

الطبقات الکبرى ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 354 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 44 ، ص 430 و با کمی تفاوت در : السنن الکبرى ، البیهقی ، ج 3 ، ص 113 و فتح الباری ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 52 و المصنف ، ابن أبی شیبة الکوفی ، ج 5 ، ص 488 و الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج 3 ، ص 1154 و...

,http://cartoonu.net/ انیمیشن



گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در سه شنبه 29 تير 1396برچسب:,ساعت 16:18 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |




حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار
مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند
مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب
مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی
شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385
با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب
سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196
گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست
گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385
دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است
به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53
مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه
انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385
بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست
مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202
امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا
علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19
قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه
دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود
پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع